امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

غنچه زندگیم

پروژه عظیم در زندگی

1395/4/13 3:03
نویسنده : مامان مهناز
77 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها عجیب درگیر هستم از یک طرف درگیر جواب به این و آن که هر دم کسی دنبال راهکاری برایم میگردد . از آن ور درگیر با خودم که چه کنم چه چیز درستر است.

کتابهای روانشناسی را دور میزنم همه میگویند مرحله مهمیست که باید با درایت انجام شود .

تجربه را دور میزنم که زیاد هم این موضوع را مهم نمیداند.

دکترت گفته باید اماده باشی و منتعجب

نمیدانم چه کنم دربهت و نگرانی مانده ام.

حتما میپرسی اینهمه داستان برای چیست ؟

پروژه بزرگ پوشک گیرون شماس .

بالاخره با حلاجی تمام این تفاسیر شروع میکنیم درست بعد از تعطیلی مدرسه ها و بعد از پایان امتحانات خودم سخت است حتی از شیر گرفتن هم سخت تر.

روز اول موفق نیست و عملیات ناموفقیت امیز جلو میرود هر نیم ساعت دستشویی و جیش کم کم دارد یه چیزهایی دستم میاید اما خدا آن لحظه ای را نرساند که یادم برود با یک شورت جیشی مواجه میشوم.

هنوز در روز اولیم و نگران آن یکیم هر کاری میکنم حاضر به پیف کردن نیستی و بالاخره هم در یک ثانیه غفلت وووووای میریزی داخل شلوارگریهسبز

روز دوم نا امیدم باز هم شروع میکنم کلا مانند دیروزوقت تمام

چند روز به همین منوال میگذرد البته همه بیرون رفتن ها باز با همان پوشولو میگذرد.همه پیفها یا در صورت داشتن پوشک و یا در شلوار به هیج وجه حاضر به پیف در دستشویی نیستی .

بعد از چند روز نور امیدی نشانم میدهی و آن هم جیش نکردن در رختخوابت در طول شب است و من کلی خوشحال از این اتفاقم تا چند روز بعد یهو خودت میگویی پیف داری و میبرمت دستشویی تا پیف کنی وقتی موفق میشوی کلی تشویقت میکنم و خیلی خوشحال میشوم البته باید بگویم دستشویی نکردنت بیشتردلیل بر اضطراب خودم بود و وقتی دوستان خوبم از من خواستند ارام باشم خود به خود تو هم ارام شدی و همکاری خوبی با من کردی .

امروز که این مطلب را مینویسم درست یک ماه است که پوشک نمیشی بالاخره موفق شدیم عزیز دلبندم شیرین تر از عسلم عشق مامانتشویق

خدا جانم در تربیتش هم موفقم کن. آمین

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)